۱۳۹۹ دی ۳۰, سه‌شنبه

بخشی از گفتگوی شاه و دکتر شاپور بختیار و دکتر کریم سنجابی چندین سال قبل از انقلاب 57

 


بخشی از گفتگوی شاه و دکتر شاپور بختیار و دکتر کریم سنجابی چندین سال قبل از انقلاب 57

شاه چگونه اسیر دست آخوندها شد و هیچ گاه حرف آخوندهای شیاد را رد نمیکرده و در راستای منافع آخوندها عملکرده است

در مورد خرافات مذهبی با شما مخالف نیستم این نظر شخصی شما است. اما کم و کاسته های شاه بود که مملکت به این روز افتاد.


 نمیگویم شاه کارخوب نکرده بله من با پدرم آنزمان سفیر ایران بودند به آلمان غربی رفتیم و چون پاسپورت ایرانی داشتیم فرش قرمز برامون پن کردند سفر به چندین کشور جهان هیچ نیاز به ویزا نداشت بخصوص اروپا این کارمثبتی بوده و اقتصاد ایران خیلی خوب بود.

  اما تضاد اینجا بود شاه هیچگاه با ملاهای مرتجع ضدیتی نداشت و آزادانه در ایران فعالیت میکردند اما سوسیالیستها و کمونیستها و آزادیخواهان کشته و حتی اعدام میشدند و یا به زندان مبد محکوم میشدند.

 و اشتباه دوم شاه این بود که نه اختیارش دست خودش بود و نه به فکر آموزش بهتر بود و این خودش کار منفی شاه بود.

 و  بفکر روشنفکر کردن جامعه ومردم نبودند و به همین خاطر ملاهای جلاد هم از این بیسوادی و ساده لوحی مردم سواستفاده میکردند و بر باریکه قدرت قلبه کردند.

 چون دکتر کریم سنجابی و دکتر شاه پور بختیار به شاه پیشنهاد داده بودند که بعلت بیسوادی مردم مذهبیون از احساسات مذهبی مردم سواستفاده میکنند باید روحانیون را محدود کرد اما شاه هیچگاه به حرف این دو فرد گوش ندادو حتی بختیار نیز زندانی کرد به تهمت توهین مقدسات.

 شاه فردی مذهبی معتقد به دین شیعه بود به همین دلیل از مذهبیون خیلی دفاع میکرد که آخرش دودش به چشم خودش رفت.

 ازنظر تاریخی و حیث وجدان ذاتی و وطنپرستی رفتن شاه در آن زمان خودش خیانت بود و ایران را به حیات خلوت برای ملاها تبدیل کردند البته بدست خودش نبود از بیرون بهش دستور میدادند، شاه ناتوان شده بود وخودتان میدانید دوستان شمالی ما کمی ترسو هستند شاه هم شخصیتی ترسو بود و قدرت فکرکردن ازش گرفته شده بود و بهش فهمانده بودند که بایدایران را ترک کنند.

 اما شاه میتوانست سرباز بزند و با نیروهای وفادار به خود بماند و مناطقی تحت سلطه خودنگهدارد برای بازسازماندهی اما این آقای مرحوم محمد رضا پهلوی اینقدرناتوان بود سریع کشور را ترک کرد وراه راهموار کرد برای قلبه کردن خمینی دجال بر احساسات مردم.

 از سوی دیگر اگر شاه نمیدانست که عمر دولتش رو به پایان است چرا دست به خلع سلاح مردم زد و هزاران انسان بیگناه را زندانی و شکنجه های غیرانسانی کرد پدر خودم تودولت شاه از مقام بالای برخوردار بود که از دست جنایتهای سروان کریمی ناراحت شدند و به سروان کریمی هشدار داد اگر در این منطقه کسی را اذیت کند با من درگیر خواهید شد دوروز بعد سروان کریمی جنایتکار به در ک واصل شد.

و از این هم بگذریم شاه هرگز به رای ملت به پادشاهی نرسیده بود و شاهنتوانسته بود مهر مردم را جزب کند ازراه مذهبیون درتلاش بودند این کار را بکنند و مذهبیون هم از این وضعیت موجود سواستفاده میکردند به نفع خویش  خلاصه شاه ایران به یک نوع حیات خلوت برای آخوندها تبدیل کرده بودند.

دیدار دکتر کریم سنجابی همراه با دکتر شاپور بختیار با شاه  گفتگو ی این دو دکتر با شاه.

دکتر کریم سنجابی خطا به شاه شما اگر مردم را روشنفکر نکنید و اگر مردم آگاه نباشند مذهبیون از این کار بسود خود از مردم سواستفاده میکنند.

جواب شاه به دکتر کریم سنجابی  آقای دکتر کریم سنجابی اگر مردم آگاه بشوند و اگاهی داشته باشند زندگی بر ما تنگتر میکنند و اون وقت توقوع مردم بیشتر میشود و بر دولت فشار بیشتر وارد میکنند و این عمل صد در صد به ضرر دولت ما و جایگاه بنده بعنوان پادشاه کشور میباشد.

دکتر کریم سنجابی  آقای علی حضرت من بدون اسناد حرف نمیزنم و بدون مدرک چیزی نمیگویم من میبینم ملاها بخار فضایی که برای آنها ایجاد شده است در کنار تبلیغات برای شما دارند به نفع خود عمل میکنند و کم کم جایگاه خود را در میان مردم کم سواد کشور باز میکنند اگر ما همه مردم را با سواد کنیم و آزادی بیان داشته باشیم و همه کتابها چه اسلامی و چه غیر اسلامی آزاد کنیم مردم کم کم  درک میکنند و هیچ کس به فکر گوش دادن به یک ملای که خواب الود برای مردم حرفهای دروغین میبافند و فهم و درک مردم هرچی بالا باشد هم به نفع آینده کشور است و هم به نفع آسودگی خودمان بگذار مردم از ما خواهان آزادی بیشتر باشند اما آگاهانه نه یک مشت ملا.

جواب شاه به دکتر کریم سنجابی بله اما من بدون مشورت با روحانیون هیچ کاری نیمکنم چون آنها علمای کشورند و در قانون اساسی نقش مهمی داشته اند حتی در مورد تاج گذاری خودم نیز علما تازج گذاری کرده اند. آگاهی بیش از حد  مردم صد در صد به ضرر سیتسم پادشاهی و خلاف نظام پادشاهی است.

دکتر کریم سنجابی باشد هرطور خودتان صلاح میدانید شاید بهتر بدانید.

شاه در جواب به دکتر کریم سنجابی بله منظور من همین است من بدون اجازه روحانیون  دست به هیچ عملی نمیزنم که باعث رنجش خاطر روحانیون کشورم بشود.

دکتر شاپور بختیار آقای علاحضرت عزیز ما با وضوح برنامه مخرب همین روحانیون میبینیم و دارند در راستهای ضرر ملت و کشور گام بر میدارند سپ اگر شما با اجازه آخوندها کاری انجام بدهید ناآگاهی ملت یکی از خواسته های اساسی آخوندها است هرچی ملت کم سواد و ساده لوح باشند این آخوندها بهتر از احساسات انها سو استفاده میکنند.

شاه به دکتر شاپور بختیار جواب میدهد حرف شما بیشتر بوی تفکر چپیهای مخرب و کمونیستها میدهد این از کجا آورده اید.

دکتر شاه پور بختیار ما با هم با آقای دکتر کریم سنجابی بعد از جمع آوری اطلاعات اجتماعی به این نتیجه رسیده ایم باز بودن دست آخوندها و بیسوادی و نا  آگاهی در کشور صد در صد به ضرر کشور میباشد. شاید من نباشم ان زمان و اما روزی میرسد که دیگر دیر بشود برای ما امیدوارم گوششنوای باشد برای حرفهای ما.

شاه در جواب به دکتر شاهپور بختیار میگوید نگران نباشید همین علمای که شما آنها را میکروبی برای برهم زدن جامعه میزنید همانها هستند که بر قانون اساسی کشور  و آموزش و پرورش کشور نظارت  دارند پس وقتیکه اینها برای کشور مثبت هستند  نیازی نیست بنشینم و به حرفهای شما کس نمیداند از کجا دیکته شده است گوش کنم.

دکتر شا پور بختیار در جواب میگوید امیدوارم  روزی برسد که شما تا  دیر نشده احساسات ما را درک کنید.

در سال 1357 شاه هم دکتر کریم و هم شاپور بختیار صدا کرد بهشان گفت شما هرکاری که از دستتون بر می آید برای آرام کردن مردم دریغ نکنید دکتر شاپور بختیار خندید گفت حالا دیگر دیر شده کار از کار گذشته زمانیکه موقعش بود که هیچ کاری نشد همان علمای که شما میگفتید حافظ قانون اساسی و امنیت مملکت هستند دارند جلودار قشری هستند که شما پشت گوش گذاشته بودید و حالا من فکر نمیکنم کاری از دستم  با آقای سنجابی بر آید تلاش خودمان میکنیم اما کار آسانی نیست تقدس در جامعه نسبت به آخوندها صدبرابر شده است و این تقدس تا ملت خود لمس نکند و تجربه نکند محال است کاری از دستم بر آید. چون خودتان باعث این کاری شدی حالا دودش نتنها به چشم دولت و سیستم پادشاهی شده است بلکه دودش به چشم همه اقشار عمومی مردم ایران خواهند شد سببش خدای خود شما بودید.

شاه سکوت میکند و آهی میکشد و میگوید پس ملاها می آمدند میگفتند دکتر کریم سنجابی توطئه گر هستند و دارند مبالغه میکنند و دروغ میگویند  میخواهند جایگاه روحانیت این حافظان سلطنت و قانون اساسی و دولت پادشاهی تضعیف کنند بر این اساس بود که زیاد به حرفهای شما گوش نمیکردم.

اینجا شاه وابستگی خودش به شیخها و به اشتباه فاحش خود اعتراف میکند چون برنامه ریزی نکرده بود برای تضعیف موقعیت اجتماعی و سیاسی مرتجعین بلعکس شاه لقب علمای والامقام کشور و نمایندگان حسین و علی بن طالب خطاب میکرده بود.

یعنی شاه مکمل شیخ و شیخ هم پایه ی و ستون شاه بودند همان ستونهای که ستون فقره ای شاه را شکستند و بر باریکه ای قدرت سوار انقلاب مردم شدند و کشور را به این روز رساندند. شاه بر این باور بود اگر مردم آگاه بشوند او دیگر نمیتواند بگوید من شاه شاهانم و دیگر نمیتوانست بگوید پادشاه محبوب ملت ایران  چون بنظر شاه هرچی مردم ساده و بیسواد باشند بهتر میتوان حکومت کرد اما غافل ازاینکه نمیدانست همان شیخهای که پشت به آنها بسته بود جاپای خود را در جامعه بازتر میکنند و راه را هموار میکنند برای سوار شدن بر مملکت.

پس بر اساس این گفتگوها آخوندها بر افکار شاه تاثیرگذار بوده اند و شاه را فریب داده اند و نوعی اعتماد شاه را به خود جلب کرده و شاه را در مسیری قرار داده بودند که در راستای منافع آخوندها عمل کند البته شاه اختیارش دست خودش هم نبود بلکه اربابانش در انگلیس بهش توصیه میکرده اند که آخوندها را اذیت نکند آنها حافظان منافع دولت انگلیس هستند در عین حال حافظان منافع خود شاه هستند به همین دلیل شاه غافلگیر و افکارش اسیر دست شیخ شد و به همین دلیل میگویم شاه مکمل شیخ و شیخ پایه و ریشه ای شاه است.

با درود ساموئیل کرماشانی 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر