من بعنوان یک روانشناس با دوستان خودمون که دارای تخصص روانشناسی هستند دست به تحقیقاتی روانشناسانه در باره و کسانی که از واژه ای تجزیه طلبی استفاده میکنند دست زدیم در نتیجه به این نتیجه رسیدیم که چنین افرادی که از چنین واژه ای احمقانه استفاده میکنند بیمار روانی هستند و این بیماری روانی کثیف توسط یک فرهنگ بیمار و کینه توز تشنه به خون و آدمکش برای توجیه و کشتار آدمهای که فکر و اندیشه اشان با این افراد ویا مقامهای که دارای چنین فرهنگی بیمار و روان
هستند که چنین واژه های بیمارگونه ای به خورد این افراد میدهند در جامعه همچون میکروبی کشنده توزیع و پخش میکنند.
من بیشتر این واژه های کثیف از زبان سلطنت طلبها و رژیم بیمار و کثیف جنون آخوندی شنیده ام .
و در هیچ قوانینی دموکراتیک جدای طلبی جرم محسوب نمیشود و جدای طلبی یک حق طبیعی انسانها میباشد و بنابر رایی اکثریت مردم مناطقی که گروه و یا نیروی جدای طلب آنجا فعالیت میکنند شرط است و جدای طلبی یک حق طبیعی انسانها میباشد بنابر این اگر دیگران بخواهند برای یک ملت که دارای فرهنگ و زبان و آداب و رسوم خویش هستند خط و نشان بکشند این جرم است و باید بعنوان جنایتکار جنگی در فرهنگ سازمان ملل شناخته بشود. و واژه ی تجزیه طلبی از یک فرهنگ عقبمانده کوتاه اندیش بیمار خودخواه و جنون آمیز برمیخیزد.
مردمانی و یا ملتی که در سرزمین خویش زیست کنند و سرزمینشان توسط یک گروه ملی دیگر اشغال شده باشد اگر احساس کنند که بهشون ظلم میشود و حقوق انسانی این ملت زیر پا نهاده میشود و حق بیان و تکلم و تدریس به زبان مادری خویش ندارند و حق و حقوق ملی و فرهنگی و انسانی این ملت نادیده گرفته میشود توسط حاکمان اشغالگر یک حق طبیعیست که ملت خواهان جدای باشند و این جرم محسوب نمیشود بلعکس آن جرم محسوب میشود که حقوق انسانی فرهنگی و ملی این ملت زیر پا نهاده بشود و بعنوان اسنان درجه سوم به این ملت نگاه کرده بشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر