یک مادر کرد فرزندش توسط تروریستهای اسلامی موسوم به داعش اسیر میشود.
این مادر محنتزده تنها پسری داشته است خیلی راه میرود تا شاید از داعش بخواهد که فرزندش
را یا آزاد کنند و یا حد اقل به این مادر اجازه بدهند تا فرزندش رابرای آخرین بار
بغل کند و به بیند.
خلاصه بعد از تی کردن راه
های طولانی به داعشیان میرسد و از آنها میخواهد تا فرزندش را به بیند اما داعشیان میگویند باید اول کباب و جگر کباب شده
را بخورید بعد در باره سرنوشت فرزنتون حرف میزنیم.
مادر خیلی راه رفته و گشنه و تشنه بوده است دست به خوردن جگر کباب شده میزند
و نهار میخورد و تمام میکند به پیش یکی از فرماندهان تروریستهای اسلامی میرود میگوید
میتوانم فرزندم را برای آخرین بار ملاقات کنم.
و مسئول تروریستهای داعش به مادره میگوید
مگر چند دقیقه پیش با فرزندتون ملاقات نکردین؟
مادره در جواب میگوید نه من کسی را ندیده ام و هیچ کسی را ملاقات نکرده
ام. مسئول تروریستهای اسلامی ناب محمد رسول الله موسوم به داعش به مادر داغدیده ی کرد میگوید گوشتی که کباب
شده بود خوردین گوشت فرزندتون بود و جگری که کباب کرده بودیم جگر فرزندتون بود
همین ملاقات فرزنتون بود .
مادر محنتزده با آه و ناله به خانه بر میگردد و داستان را
برای مردم تعریف میکند.
این مادر داغدیده میگوید از فرمانده ی
داعشی سئوال نمودم خوب من میگم فرزند من را در جنگ اسیر نمودین و کشتید
چرا گوشت فرزندم به خورد من دادین؟
فرمانده تروریستی داعش به
این مادر میگوید همان بلای که عمر بن خطاب و علی بن طالب و سعد بن قواس و خالد بن
ولد برسرتان آورده در گذشته ما هم بر سرتان خواهیم آورد در آینده وقتیکه اسلام آمد شماها با
اسلام جنگ کردین و خالد بن ولید و عمر بن خطاب و علی بن طالب جگر فرزندان نجس
شما را کباب میکردند و به خورد سران کورد میدادند تا عبرت بگیرند و تسلیم اسلام
بشوند.حالا هم دعوت خلیفه ی ما رد نمودین و با ما اعلام جنگ نمودین و دشمنی شما نجسها با اسلام ادامه
دارد. حالا میخواهید فرزندتون زنده به بینید؟
لینکهای دیگر
دارد. حالا میخواهید فرزندتون زنده به بینید؟
لینکهای دیگر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر