این مقاله دو بخش میباشد با دقت هر دو بخشش را بخوانید
برای نمونه من روزی در خیابان قدم میزدم یکدفعه دیدم فردی که برای خیلیها شناخته شده هستند که بار درونی و روانیش سالم نیست عطر گلاب را برداشت و گفت این برای کسانی به کار برده میشود که میمیرند و بو میکنند فرد نامبرده از یک بیماری خطرناک پارانوئیدی حاد رنج میبرند. در همین باره روزی دیگر ایشان را دیدم که گفت اگر کشته نشویم میمیرید تا کی میخواهید زمده بمانید.
بعضی اوقات این فرد دست به هذیانهای ناخودآگاه دست میزنند و چیزهای سر هم میبندند که خیال میکنند آمریکا و کشورهای ابرقدرت از وجود فکری ایشان که هیچ برهمی را هم ندارند میترسند.
بیمار مبتلا به پارانویا دائم به این فکر است که دیگران در صدد تجاوز به حریم و یا صدمه زدن به او هستند.
پارانویا، در تعریف عام آن، حالتی است که شخص در آن با اهمیت فوق العاده و خارج از اندازه ای که به سلامت جانی و مالی خود میدهد، خود را شکنجه میدهند. این گونه از افراد مدام در این فکر هستند که عواملی انسانی، طبیعی یا ماورا طبیعی خودشان، دارایی و افراد خانواده شان را تهدید میکنند و همه، در فکر توطئه چینی بر ضد آنها هستند.
امیل کریپلین (Emil Kraepelin 1929-1856) روانشناس آلمانی، در تلاش اولیه خود برای دسته بندی بیماریهای روانی، از اصطلاح پارانویای مطلق برای شرح حالت روانی ای استفاده کرد که توهم، جزء اصلی آن باشد اما این توهم هیچ صدمه و زوال آشکاری به سلامت عقل شخص وارد نکند و نشانه بیماریهای دیگری چون جنون زودرس (یا dementia praecox) ، که اصطلاح قدیمی بیماری شیزوفرنی است، در آن نباشد.
پارانویا، در معنای اصیل یونانی خود، به معنای دیوانگی است (پارا para = خارج و نوس nous = عقل). کریپلین با استفاده از این ریشه لغوی، نامی برای تشخیص افکار توهمی به وجود آورد.
بنا به تعریف او هرگونه افکار توهمی، بدون احساسات خودآزارانه، در این دسته میگنجند. برای مثال کسی که دچار این توهم شده است که یک شخصیت مهم سیاسی یا ادبی است، میتواند در دسته مبتلایان به پارانویای مطلق بگنجد.
هرچند که اصطلاح پارانویای مطلق دیگر چندان استفاده ندارد و اصطلاح اختلال توهم یا Delusional disorder جایگزین آن شده است اما جدیدا، از این لغت برای شرح حالتی به کار میرود که شخص مبتلا به آن، از توهمات خود بسیار آزار میبیند زیرا
1- این شخص تصور میکند که صدمه یا حادثه آزار دهنده در حال رخ دادن است یا قرار است رخ دهد.
2- شخص تصور میکند که شخصی قصد آزار و صدمه رساندن به او را دارد.
مثالهایی از پارانویای بالینی
به طور کلی و با استفاده بی قید و شرط از اصطلاح پارانویا، میتوانیم بگوییم توهمات پارانویید میتوانند شامل مواردی چون اینکه شخص تصور میکند تحت تعقیب است، مسموم شده است یا شخصی بسیار مهم (مانند یک شخصیت سینمایی، سیاسی یا ورزشی)، دورادور عاشق اوست. چنین توهماتی به عنوان جنون جنسی نیز شناخته میشوند.
توهمات پارانویید معمول دیگر شامل این باور است که شخص خود را مبتلا به بیماریی تخیلی یا آلودگی انگلی میداند، یا اینکه باور دارد ماموریتی ویژه داشته و یا اینکه برگزیده خداوند است، یا اینکه اعمال وی توسط نیرویی خارجی کنترل میشود.
بسیاری از حکام مستبد، به پارانویا مبتلا بوده اند. برای مثال استالین (Stalin) نمونه بارزی از شخص پارانویید بوده است. این مورد میتواند سوال خوبی را به وجود بیاورد که در مورد استالین، در واقع دشمنان زیاد او توهم نبودند.
آیا این ممکن است که داشتن دشمنان زیاد، برای ابتلا به پارانویا کافی نیست؟ این مبحث، موجب بروز مباحث فلسفی فراوانی شده است که به این لطیفه نیز منجر شده است:
" اینکه تو پارانویا داری دلیل نمیشود که کسی آن بیرون نخواهد تو را بکشد."
بروز پارانویا در فرهنگ عمومی
در فرهنگ عامه امروز، پارانویا اشکال و روشهای مختلفی برای ابراز خود پیدا کرده است از جمله :
• اعتقاد به اینکه قدرت خاصی دارند یا در یک ماموریت مخصوص هستند (هذیان عظمت)
• تئوری ئوطئه یا اعتقاد به اینکه اخبار و وقایع کاملا نامربوط، درواقع اجزا یک نقشه بزرگ و توطئه آمیز هستند.
• تعقیب شدن توسط دشمنان قدرتمندی چون تروریستها، بشقاب پرنده، سازمانهای مخفی یا شیاطین
• کنترل افکار توسط اشعه نامرئی و دستگاههای پیشرفته
• ترس از مسموم شدن و اعتقاد به اینکه بعضی مواد غذایی اصولا برای مسموم کردن بشر ساخته شده اند (مانند قند مصنوعی و آبهای معدنی)
درمان پارانویا
درمان پارانویا بیش از هرچیز با رفتار درمانی (behavior therapy) انجام میشود که هدف آن کاستن از حساسیتهای فرد مبتلا، نسبت به انتقادها و همچنین تقویت تواناییهای اجتماعی او است. سر و کار داشتن با افراد پارانیید بسیار مشکل است زیرا بسیار زودرنج هستند و رفتارشان معمولا خصمانه است و از نظر احساسی بسیار بسته و نسبت به هر فعالیتی بی میل هستند.
به همین دلیل، درمان این مشکل، از پیشرفت کندی برخوردار است.برای درمان این افراد باید کوشش شود که در ابتدا چرخه شک و تردید او شکسته شود و او با تمرینهای آرامش بخش و روشهای کنترل اضطراب، از حالت انزوا خارج شود و کمکم با کمک پزشک و اطرافیان خود، تغییراتی اساسی در رفتارهای خود به وجود آورد.
پارانویا، در معنای اصیل یونانی خود، به معنای دیوانگی است (پارا para = خارج و نوس nous = عقل). کریپلین با استفاده از این ریشه لغوی، نامی برای تشخیص افکار توهمی به وجود آورد.
بنا به تعریف او هرگونه افکار توهمی، بدون احساسات خودآزارانه، در این دسته میگنجند. برای مثال کسی که دچار این توهم شده است که یک شخصیت مهم سیاسی یا ادبی است، میتواند در دسته مبتلایان به پارانویای مطلق بگنجد.
هرچند که اصطلاح پارانویای مطلق دیگر چندان استفاده ندارد و اصطلاح اختلال توهم یا Delusional disorder جایگزین آن شده است اما جدیدا، از این لغت برای شرح حالتی به کار میرود که شخص مبتلا به آن، از توهمات خود بسیار آزار میبیند زیرا
1- این شخص تصور میکند که صدمه یا حادثه آزار دهنده در حال رخ دادن است یا قرار است رخ دهد.
2- شخص تصور میکند که شخصی قصد آزار و صدمه رساندن به او را دارد.
مثالهایی از پارانویای بالینی
به طور کلی و با استفاده بی قید و شرط از اصطلاح پارانویا، میتوانیم بگوییم توهمات پارانویید میتوانند شامل مواردی چون اینکه شخص تصور میکند تحت تعقیب است، مسموم شده است یا شخصی بسیار مهم (مانند یک شخصیت سینمایی، سیاسی یا ورزشی)، دورادور عاشق اوست. چنین توهماتی به عنوان جنون جنسی نیز شناخته میشوند.
توهمات پارانویید معمول دیگر شامل این باور است که شخص خود را مبتلا به بیماریی تخیلی یا آلودگی انگلی میداند، یا اینکه باور دارد ماموریتی ویژه داشته و یا اینکه برگزیده خداوند است، یا اینکه اعمال وی توسط نیرویی خارجی کنترل میشود.
بسیاری از حکام مستبد، به پارانویا مبتلا بوده اند. برای مثال استالین (Stalin) نمونه بارزی از شخص پارانویید بوده است. این مورد میتواند سوال خوبی را به وجود بیاورد که در مورد استالین، در واقع دشمنان زیاد او توهم نبودند.
آیا این ممکن است که داشتن دشمنان زیاد، برای ابتلا به پارانویا کافی نیست؟ این مبحث، موجب بروز مباحث فلسفی فراوانی شده است که به این لطیفه نیز منجر شده است:
" اینکه تو پارانویا داری دلیل نمیشود که کسی آن بیرون نخواهد تو را بکشد."
بروز پارانویا در فرهنگ عمومی
در فرهنگ عامه امروز، پارانویا اشکال و روشهای مختلفی برای ابراز خود پیدا کرده است از جمله :
• اعتقاد به اینکه قدرت خاصی دارند یا در یک ماموریت مخصوص هستند (هذیان عظمت)
• تئوری ئوطئه یا اعتقاد به اینکه اخبار و وقایع کاملا نامربوط، درواقع اجزا یک نقشه بزرگ و توطئه آمیز هستند.
• تعقیب شدن توسط دشمنان قدرتمندی چون تروریستها، بشقاب پرنده، سازمانهای مخفی یا شیاطین
• کنترل افکار توسط اشعه نامرئی و دستگاههای پیشرفته
• ترس از مسموم شدن و اعتقاد به اینکه بعضی مواد غذایی اصولا برای مسموم کردن بشر ساخته شده اند (مانند قند مصنوعی و آبهای معدنی)
درمان پارانویا
درمان پارانویا بیش از هرچیز با رفتار درمانی (behavior therapy) انجام میشود که هدف آن کاستن از حساسیتهای فرد مبتلا، نسبت به انتقادها و همچنین تقویت تواناییهای اجتماعی او است. سر و کار داشتن با افراد پارانیید بسیار مشکل است زیرا بسیار زودرنج هستند و رفتارشان معمولا خصمانه است و از نظر احساسی بسیار بسته و نسبت به هر فعالیتی بی میل هستند.
به همین دلیل، درمان این مشکل، از پیشرفت کندی برخوردار است.برای درمان این افراد باید کوشش شود که در ابتدا چرخه شک و تردید او شکسته شود و او با تمرینهای آرامش بخش و روشهای کنترل اضطراب، از حالت انزوا خارج شود و کمکم با کمک پزشک و اطرافیان خود، تغییراتی اساسی در رفتارهای خود به وجود آورد.
اینجا در زیر در باره جنون اسکیزوفرنی شیزوفرنی مینویسم و برگرفته از کتاب روانکاوی زیگموند فروید برداشته شده است.
/
اسکیزوفرنی-شیزوفرنی-جنون
اسکیزوفرنی بیمارئی روان پریشانه( پسیکوتیک) psychopathic با علت ناشناخته و تظاهرات متفاوت است که با علایم مثبت و منفی (نقص ـ deficit) مشخص میگردد. اگرچه اسکیزوفرنی یک اختلال شناختی نیست، ولی اغلب باعث نقصهای شناختی میشود. علایم اسکیزوفرنی به شکل سوئی بر تفکر، احساس، رفتار و عملکرد اجتماعی و شغلی تأثیر میگذارد.
They have also very strong hypocrisy
این چنین افرادی که در باره اش بحث به میان آید دورو و دارای چند زبانه Dobel morality هستند و این حرکات شکننده که فقط و فقط شخصیت خویش را مضر میباشد یک زیرکی و تیز هوشی میدانند برای مثال میاد پیش من چیزی میگوید و در عین حال میرود پیش یکی دیگر چیز دیگری بیان میکند و در صدد هستند حرف این را به برند برای او و حرف اون یکی را بیاورند برای دیگری Gary intrigue دارای اختلالات فکری و عقلی هستند و در صدد هستند فتنه گری کنند تا برای چند ساعاتی بار سنگین درونی و روانیشان برای چند ساعاتی تسکین بشود هر چند این دوباره عود میکند.
این بیماری معمولاً مزمن است و دورهای را که شامل یک مرحله پیشدرآمد (prodromal)، یک مرحله فعال و یک مرحله باقی مانده است، دربرمیگیرد. مراحل پیشدرآمد و باقیمانده با شکلهای ضعیفشده علایم فعال مثل عقاید عجیب و تفکر سحرآمیز و نیز نقص در مراقبت از خود و ارتباطهای بینفردی مشخص میشود.
اسکیزوفرنی بهعنوان یک اختلال مغزی شناخته شده، که با اختلال ساختمانی و عملکردی همراه و در مطالعات تصویربرداری عصبی قابل رؤیت است و جزء ژنتیک آن هم در مطالعات دوقلوها مشاهده شده است.
تاریخچه
اسکیزوفرنی برای اولین بار به شکل رسمی توسط روانپزشکی بلژیکی بهنام بندیکت مورل (Bendict Morel) شرح داده شد که این بیماری را جنون زودرس demence precoce نامید.
امیلکرپلین (Emil Kraepelin) که یک روانپزشک آلمانی بود، اصطلاح جنون جوانی dementia praecox را برای گروهی از بیماریهائی بهکار برد که در نوجوانی شروع و به زوال عقل ختم میگردد.
یوگن بلویلر (Eugen Bleuler) روانپزشک سوئیسی اصطلاح اسکیزوفرنی را معرفی کرد. هیچ علامت یا نشانهای پانوگنومیک بیماری نیست، بلکه گروهی از یافتههای مشخص نشاندهنده تشخیص میباشد. اسکیزوفرنی یک بیماری مزمن، حاد و ناتوانساز است. در حدود یک درصد جمعیت در طول حیاتشان دچار این بیماری میشوند.
شیوع سنی و جنسیتی • اسکیزوفرنی در مردان و زنان به یک نسبت وجود دارد.
• اسکیزوفرنی غالباً در مردان در سنین پایینتر، معمولاً در اواخر نوجوانی یا اوایل بیست سالگی، بروز میکند.
• اسکیزوفرنی عموماً در زنان در سنین بیست یا اوایل سیسالگی بروز میکند.
• کودکان بعد از 5 سالگی ممکن است دچار اسکیزوفرنی شوند امّا بروز آن قبل از دوران بلوغ بسیار نادر است.
علائم و نشانههای اولیه
- معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR برای اسکیزوفرنی :
الف ـ علایم مشخصه: دو علامت (یا بیشتر) از علایم زیر که هر یک برای بخش قابل توجهی از زمان در یک دوره یک ماهه وجود داشته باشند. (در صورت درمان موفقیتآمیز، کمتر از یک ماه)
1. هذیان
2. توهم (مثل توهمات بینائی، بویائی، لامسه و بیش از همه، شنوائی).
3. گفتار درهمریخته (مثل از خط خارج شدن و گسیختگی)
4. رفتار واضحاً در هم ریخته یا کاتاتونیک
5. علایم منفی مثل عاطفه سطحی، ناگوئی، بیارادگی عوارض “منفی” شامل اینهاست:
- احساس بی تفاوتی یا بی احساسی
- ناتوانی در تمرکز کردن و فکر کردن
- اجتناب از تماس با افراد دیگر
- نیاز داشتن به حفاظت
توجه: اگر هذیان عجیب و غریب وجود داشته باشد یا توهم بهصورت صدائی که در مورد رفتار یا افکار بیمار نظر میدهند، یا دو یا چند صدا که با هم صحبت میکنند وجود داشته باشد، تنها یک معیار کافی است.
ب ـ اختلال عملکرد اجتماعی / شغلی : از زمان شروع اختلال برای مدت قابلملاحظهای یک یا چند حوزه عملکردی واضحاً به سطحی کمتر از میزان قبل از شروع افت کرده باشد، مثلاً در شغل، روابط بین فردی، مراقبت از خود (یا اگر شروع در دوران کودکی یا نوجوانی است، به حد مورد انتظار در دستاوردهای بینفردی، تحصیلی یا شغلی نرسیده باشد). عملکرد بین فردی مختل (مثل گوشهگیری از اجتماع، سردی و بیتفاوتی هیجانی، پرخاشگری، عدم تناسب جنسی).
ج ـ مدت علامتهای بیماری به مدت 6 ماه بهطور دائم باقی بماند. که حداقل یک ماه از این 1 ماه باید شامل علایم بیماری (در صورت درمان موفق کمتر) از معیارهای الف باشد (یعنی علایم فاز فعال) و ممکن است دورههائی از علایم پیشدرآمدی و باقیمانده را هم شامل شود. در مدت این دورههای پیشدرآمدی یا باقیمانده، علامتهای اختلال ممکن است تنها بهصورت علایم منفی یا دو یا چند علامت معیار الف به شکل خفیف باشد (مثل عقاید عجیب و تجارب ادراکی غیرمعمول).
د ـ رد اختلال اسکیزوافکتیو و اختلال خلقی: اختلال اسکیزوافکتیو و اختلال خلقی با علایم پسیکوتیک، کنار گذاشته شده باشند. به این ترتیب که: 1. همزمان با علایم فاز فعال بیماری هیچگونه اپیزود افسردگی ماژور، مانیا یا مخلوط رخ نداده باشد یا 2. اگر همزمان با علایم فاز فعال اپیزودهای خلقی رخ داد، مدت کل آنها نسبت به مدت کل دورههای فعال و باقیمانده بیماری کوتاه باشد.
هـ ـ رد سوءمصرف مواد / وضعیت طبی عمومی: اختلال بهدلیل اثر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده (مثلاً داروی مورد سوءمصرف یا یک داروی طبی) یا یک وضعیت طبی عمومی نباشد.
و ـ ارتباط با اختلال فراگیر رشد: اگر تاریخچه اختلال اوتیستیک یا اختلال فراگیر رشد دیگری وجود دارد، تشخیص اسکیزوفرنی تنها در صورتی اضافه میگردد که هذیان یا توهم بارزی به مدت حداقل یک ماه (یا در صورت درمان موفق کمتر) وجود داشته باشد.
طبقهبندی سیر طولی (تنها پس از حداقل یک سال سپری شدن شروع علایم فاز فعال میتواند انجام شود):
ـ اپیزودیک (یا حمله ای ) با علایم باقیمانده در بین اپیزودها (اپیزودها با ظهور مجدد علایم پسیکوتیک برجسته، تعریف میشوند) همچنین مشخص کنید اگر همراه است با علایم منفی برجسته.
ـ اپیزودیک بدون هیچ علامت باقیمانده در بین اپیزودها (حمله های بیماری)
ـ مداوم (علایم برجسته پسیکوتیک در طول دوره مشاهده وجود دارد). همچنین مشخص کنید، اگر همراه است با علایم منفی برجسته
ـ اپیزود منفرد در بهبود نسبی، همچنین مشخص کنید اگر همراه است با علایم منفی برجسته
ـ اپیزود منفرد در بهبود کامل
ـ الگوئی دیگر با الگوی مشخصنشده
علائم زیر که به معیارهای امیل کرپلین معروفند به طور شایع در اسکیزو فرنیا مشاهده میشوند :
• ـ اختلال در توجه و درک
• ـ توهم، بهخصوص توهم شنوائی
• ـ افکار قابل شنیدن
• ـ تجارب حاکی از تحت نفوذ قرار گرفتن تفکر(مثل تله پاتی)
• ـ اختلال در جریان تفکر، بیشتر از همه شل شدن تداعیها
• ـ اختلال در کارکرد شناختی و قضاوت
• ـ عاطفه سطحی
• ـ رفتار بیمارگون
•- کاهش سائقها وعلائق
• اطاعتپذیری اتوماتیک ( بیمار مثل یک ادم آهنی اطاعت پذیر است)
• پژواکگوئی، اکوپراکسی (تکرار گفتار و اعمال شخص روبرو)
• کنشنمائی
• جنون کاتاتونیکگاهی علائم را به صورت معیارهای کورت اشنایدر طبقه بندی میکنند :
الف - علایم رده اول:
ـ افکار قابل شنیدن
ـ شنیدن صداهائی که با هم مشاجره یا بحث میکنند
ـ شنیدن صداهائی که اظهارنظر میکنند.
ـ تجارب جسمی انفعالی
ـ برداشت فکر(ممکن است بیمار فکر کند که در مغزش فکر تزریق میشود یا فکر دزدیده میشود) و تجارب دیگری که حاکی از تحت نفوذ قرار گرفتن فکر (علامت کاشت فکر در ابتدا جزء تجارب دیگر تحت نفوذ قرار گرفتن فکر قرار میگرفت) است.
ـ پخش افکار (بیمار فکر می کند که افکارش پخش میشود)
ـ ادراکهای هذیانی
ـ هر تجربه دیگری که مربوط به اراده ساختگی (انفعالی)، عاطفه ساختگی و تکانههای ساختگی باشد.
ب - علایم رده دوم:
ـ اختلالات دیگر ادراکی
ـ اندیشههای ناگهانی هذیانی
ـ کلافگی
ـ تغییرات خلقی به شکل افسردگی و اوفوری (شنگولی)
ـ احساس ضعف هیجانی
و چندین علامت دیگر...
نگاه اسکیزوفرنیایی به اطراف
درک تحریف شده واقعیت
زندگی در دنیایی تحریف شده توسط توهّم و هذیان. فردی که اسکیزوفرنی دارد احساس ترس، اضطراب و گیجی میکند.
توهّم و خطای حسی توهّم و خطای حسی که در افرادی که دچار اسکیزوفرنی هستند شایع میباشند، باعث اختلال درک میگردند. بیمار ممکن است صداهایی بشنود که فعالیتهای او را توصیف میکنند، با آن صداها به مکالمه بپردازد، صداها او را از یک خطر پیش رو آگاه سازند و یا حتی برای انجام کاری به او فرمان دهند.
هذیان
هذیان ممکن است زمینههای مختلفی داشته باشد. برای مثال، بیمارانی که نشانههای پارانویایی دارند – تقریباً یک سوم افرادی که دچار اسکیزوفرنی هستند- غالباً هذیان گزند و آسیب دارند. به عبارت دیگر، دارای این باورهای نادرست و غیرعقلانی هستند که دیگران در حال خیانت، حمله، مسموم کردن یا توطئه علیه آنها هستند. این بیماران ممکن است اعتقاد داشته باشند که خودشان و یا عضوی از خانواده یا یکی از نزدیکانشان در کانون این گزند و آسیب قرار دارند. به علاوه، هذیان خودبزرگ بینی، که باعث میشود فرد عقیده پیدا کند که آدم مهم یا معروفی است، نیز ممکن است در اسکیزوفرنی پدید آید.
رفتارهای اسکیزوفرنیایی شایع
• سوء مصرف مواد
• وابستگی به نیکوتین
• تفکر دارای اختلال
• شخصیت بیاحساس
• رفتارهای متغیر (تغییر در رفتار ممکن است براثر انطباق دارویی باشد)
علّت شناخته شده ای برای اسکیزوفرنی وجود ندارد. بسیاری از بیماریها، مثل بیماری قلبی، در نتیجه تداخل و ترکیبی از عوامل ژنتیکی، رفتاری و ... به وجود میآیند و شاید این امر در مورد اسکیزوفرنی نیز صادق باشد.
نقش ارث در اسکیزوفرنی
از دیر باز، اسکیزوفرنی به عنوان یک بیماری خانوادگی شناخته شده است. کسانی که دارای وابسته نزدیکی هستند که به اسکیزوفرنی ابتلاء دارد، بیشتر در معرض دچار شدن به این اختلال هستند تا کسانی که چنین وابستگانی ندارند. برای مثال، جفت دوقلوی فردی که اسکیزوفرنی دارد، 40 تا 50 درصد خطر ابتلاء به این بیماری دارد. این احتمال برای کودکی که والدینش اسکیزوفرنی دارند 12٪ است. به طور کلی، احتمال ابتلاء به اسکیزوفرنی در کلّ جمعیت در حدود یک درصد است .
دانشمندان در حال مطالعه عوامل ژنتیکی در اسکیزوفرنی هستند. به نظر میرسد که احتمالاً چند ژن در ایجاد زمینه رشد این اختلال دخالت دارند. به علاوه، به نظر میرسد عواملی چون مشکلات پیش از زایمان نظیر عدم تغذیه مناسب جنین یا عفونت رحم، و بسیاری محرکهای تنشزای نامشخص دیگر در ایجاد اسکیزوفرنی نقش داشته باشند.
با وجود این، هنوز مشخص نیست که چگونه این زمینههای ژنتیکی منتقل میشوند و هنوز به طور دقیق نمیتوان پیشبینی کرد که آیا یک فرد به این بیماری مبتلا میشود یا خیر.
چند ناحیه از ژنوم انسان برای مشخص کردن ژنهایی که احتمال داده میشود در پیدایش اسکیزوفرنی دخالت داشته باشند، مورد بررسی قرار گرفتهاند. تا به امروز، بیشترین و قویترین احتمال به کروموزمهای 13 و 6 داده میشود امّا هنوز به اثبات نرسیده است.
تعیین ژنهای مشخصی که در ایجاد اسکیزوفرنی دخالت دارند، سرنخهای مهمی را درباره این که چه اختلالاتی در مغز پیش میآید که به پیدایش این بیماری میانجامد، به دست خواهد داد و پژوهشگران را به تولید داروها و روشهای درمانی جدیدتر و بهتر رهنمون خواهد ساخت.
آیا اسکیزوفرنی با یک عیب و نقص شیمیایی در مغز ارتباط دارد؟
دانش اولیه درباره شیمی مغز و ارتباط آن با اسکیزوفرنی به سرعت در حال گسترش است. انتقال دهندههای عصبی (موادی که ارتباط بین سلولهای عصبی را ممکن میسازند) در ایجاد اسکیزوفرنی دخالت دارند. به احتمال زیاد، هر چند هنوز به طور قطعی مشخص نشده است، اسکیزوفرنی با عدم تعادل در سیستمهای شیمیایی پیچیده و همپیوند (دارای ارتباط متقابل) مغز ارتباط دارد.
آیا اسکیزوفرنی به دلیل ناهنجاری فیزیکی در مغز به وجود میآید؟
پیشرفتهای عمدهای در فناوری تصویربرداری عصبی به عمل آمده که به دانشمندان اجازه میدهد تا به مطالعه ساختار و کارکرد مغز موجودات زنده بپردازند. مطالعات زیادی که بر روی افرادی که دارای اسکیزوفرنی هستند صورت گرفته، نشان دهنده ناهنجاریهایی در ساختار (برای مثال، بزرگشدگی بطن داخل مغز و اندازه کوچک برخی ناحیههای مغز) و کارکرد (برای مثال، کاهش درفعالیت سوخت و ساز در برخی ناحیههای مشخص) مغز بودهاند. باید تاکید کرد که این ناهنجاریها بسیار جزئی هستند و ویژگی همه کسانی که اسکیزوفرنی دارند نمیباشند و تنها در کسانی که این بیماری را دارند نیز رخ نمیدهند.
مطالعات میکروسکوپی بافت مغز پس از مرگ نیز نشانگر تغییرات اندک در توزیع یا تعداد سلولهای مغزی در افرادی که اسکیزوفرنی داشتهاند بوده است. به نظر میرسد که بسیاری از (امّا احتمالاً نه همه) این تغییرات، پیش از بیمار شدن فرد وجود داشته است و اسکیزوفرنی شاید تا حدی، اختلال در رشد مغز باشد.
زیست عصبشناسان دریافتهاند که اسکیزوفرنی احتمالاً نوعی اختلال رشد است که حاصل تشکیل پیوندهای نامناسب توسط نورونها در خلال رشد جنینی میباشد. این خطاها احتمالاً تا دوره بلوغ به صورت نهفته و غیرفعال باقی میمانند و در این دوره حساس که تغییرات در مغز به صورت طبیعی اتفاق میافتد باعث میشوند که تعامل بین نورونها از طریق پیوندها و اتصالات نادرست و معیوب صورت گیرد. پژوهشها بر روی تعیین عوامل جنینی که باعث چنین اختلالاتی میشود تمرکز دارد.
در یک مطالعه دیگر، پژوهشگران با استفاده از روشهای تصویربرداری از مغز به شواهدی دست یافتهاند مبنی بر این که برخی تغییرات اولیه زیست شیمیایی پیش از بروز نشانگان بیماری وجود دارد و سرگرم آزمایش مدارهای عصبی که به احتمال زیاد در تولید این نشانگان دخالت دارند میباشند. در همین حال، دانشمندانی که در سطح مولکولی کار میکنند، در حال کشف علل ژنتیک ناهنجاریها در رشد مغز و در سیستمهای انتقال دهندههای عصبی که کارکرد مغز را تنظیم میکنند میباشند.
سابق بر این بر نقش رفتار والدین در ایجاد اسکیزوفرنیا بیشتر تاکید می شد اما به تدریج مشخص شده است که این مورد اثری در این امر ندارد. اسکیزوفرنیا بیشتر یک سندروم است و بیشتر عوامل بیولوژیک و مغزی در ایجادش دخالت دارند تا عوامل روانی و رفتاری.تاریخچه :
تاریخچه درمانهای جسمی در اسکیزوفرنی به دو دوره تقسیم می شود و کلرپرومازین ( اولین داروی آنتی سایکوتیک یا ضدروانپریشی مؤثر ) حدواسط این دوره ها است. { به داروهائی که اثر ضد اسکیزوفرنی دارند انتی سایکوتیک میگویند .} قبل از تولید داروهای ضدروانپریشی در اوایل 1950 درمانهای چندی برای بیماران انجام می شد. طی اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 به اسکیزوفرنی به عنوان بیماری نگاه می شد که سیر بدتر شونده اجتناب ناپذیری به سمت زوال عقل داشت و در نتیجه بیماران بطور مکرر و برای مدتهای طولانی بستری می شدند. درمانهای جسمی برای کنترل شدیدترین علایم اختلال وایجاد امنیت بیمارستانها به کار گرفته می شد.
آرامبخشها مثل برومید و باربیتورات جهت کنترل بی قراری و از درمانهای فیزیکی مثل هیدروتراپی و بسته های کاغذی مرطوب بدلیل اثر آرام کننده آنها استفاده می شد. در اوایل 1920 ، خواب درمانی به کمک باربیتوراتها ابداع شد. بیماران پس از دوز بیش از حد باربیتوراتها بهبودی نشان می دادند.
در این روش بیمار فقط جهت فعالیتهای ضروری مثل خوردن و بهداشت شخصی بیدار می شد. در 1930 درمان بوسیله کومای انسولین ابداع شد. در این روش دوز انسولین بتدریج افزایش می یافت تا کوما ایجاد می شد. پس از یک ساعت مانیتورینگ ، با تجویز گلوکز ، کوما خاتمه می یافت و بیماران عموماً 20 مرتبه به کوما می رفتند. این درمان که بطور گسترده در درمان روانپریشی استفاده می شد ، بیانگر تأثیر نسبی بود.
در 1935 برداشتن لوب پره فرونتال مغز جهت درمان بیماری روانی شدید پیشنهاد شد. درمان بوسیله تشنج پس از مشاهده اینکه بعضی بیماران پس از تشنج بهبودی می یافتند، بکار گرفته شد، ابتدا از کافور و pentylenetetrazol ( metrazol ) جهت ایجاد تشنج استفاده شد ولی سپس تشنج الکتریکی ابداع شد. الکتروشوک یا ETC در بعضی انواع اسکیزوفرنی هنوز هم استفاده می شود.
کشف کلرپرومازین در اوایل 1950 مهمترین نقش را در درمان یک بیماری روانپزشکی داشت. یک جراح در پاریس متوجه شد استفاده از این دارو قبل از جراحی باعث ایجاد حالت غیر معمولی می شود که بیمار نسبت به جراحی کمتر مضطرب به نظر می رسد. این دارو در کاهش توهم ها و هذیانها و برآشفتگی مؤثر بود. این دارو باعث ایجاد عوارض جانبی شبیه پارکینسونیسم می شود.
تیوریدازین ، فلوفنازین ، هالوپریدول و تیوتیکسن پس از تولید کلرپرومازین تولید شدند. کلوزاپین در 1958 کشف شد. معرفی ریسپریدون در 1994، الانزاپین در 1997، زیپراسیدون در 2001، آریپیپرازول در 2002 صورت گرفت.
فازهای درمانی اسکیزوفرنی :
مرحله حاد بیماری با علایم روانپریشی ( مثل توهم،افکار غیر منطقی یا هذیان، علائم منفی و...) مشخص می شود و نیاز به توجه بالینی فوری دارد. این علایم ممکن است نمایانگر اولین حمله روانپریشی ویا بطور شایعتر عود بیماری در فردی باشد که حمله های مختلف را تجربه کرده است. درمان در این فاز متمرکز بر تخفیف شدیدترین علایم روانپریشی است.
پس از فاز حاد که معمولاً 4 تا 8 هفته طول می کشد ، بیماران وارد فاز ثابت شونده می شوند که طی آن علایم حادکنترل شده اند. در صورتیکه درمان قطع شود یا بیمار در معرض استرس باشد خطر عود وجود دارد. در طول این فاز درمان متمرکز بر تحکیم منافع درمانی به کمک درمانهای مشابهی است که در مرحله حاد استفاده می شدند. این فاز ممکن است تا 6 ماه پس از بهبودی علایم حاد طول بکشد.
مرحله سوم فاز پایدار یا نگهدارنده است و آن زمانی است که بیماری در فروکش نسبی است. اهداف این فاز ، پیشگیری عود علائم اسکیزوفرنی و کمک به بیمار جهت ارتقای سطح عملکرد می باشد. تأثیرگذاری داروهای ضدروانپریشی:
تعداد زیادی از شواهد از تأثیر داروهای ضدروانپریشی در اسکیزوفرنی حمایت می کنند. بسیاری از این مطالعات در دهه 1960 انجام شد زمانی که این شک وجود داشت که آیا این داروها واقعاً داروهای ضدروانپریشیهستند یا تنها آرامبخشهایی با تأثیر بیشتر هستند. تقریباً 70 درصد بیماران تحت درمان با داروهای ضدروانپریشی به فروکش رسیدند. از آنجا که علل اسکیزوفرنی هنوز به طور دقیق شناخته نشده است، روشهای درمانی فعلی هم بر پایه تجربه و هم پژوهشهای بالینی میباشند. این رویکردها براساس قابلیتشان در کاهش عوارض اسکیزوفرنی و کاهش احتمال بازگشت (عود) عوارض انتخاب میشوند.
برخی از داروهای موجود برای اسکیزوفرنی عبارتند از:
• کلرپرومازین (تورازین)
• کلوزاپین (کلوزاریل) • هالوپریدول
• ریسپریدون(ریسپردال)
• اولانزاپین (زیپرکسا) • کوتیاپین (سروکل) • آریپیپرازول (ابیلیفای)
داروهای ضدروانپریشی، نشانههای روانپریشی اسکیزوفرنی را کاهش میدهند و معمولاً باعث میشوند که بیمار با کارایی بیشتر و به نحو مناسبتری به فعالیت بپردازد. داروهای ضدروان پریشی در حال حاضر بهترین روش درمان برای اسکیزوفرنی هستند امّا آنها این بیماری را «درمان کامل» نمیکنند و این اطمینان را به وجود نمیآورند که دیگر شرایط بیماری باز نگردد.اغلب کسانی که اسکیزوفرنی دارند، نشانههای قابل توجهی از بهبودی را پس از مصرف داروهای ضدروان پریشی نشان دادهاند. داروهای معروف به داروهای «غیرمتعارف» ضدروانپریشی از سال 1990 به بازار عرضه شدهاند.
|
• استریوتایپی (کارهای تکراری ونمایش مانند)
• منفیکاری
• اوتیسم (در خود ماندگی)
• اختلال بیان گفتاری
بر گرفته از چند کتاب روانشناسی مثل درمان افسردگی و دو کتاب دیگر زیگموند فروید
با سپاس فراوان ساموئیل کرماشانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر